محمد مفید
ملیت : عراق
-
قرن : 14
محمدبن محمدبن نعمان در نزديکي بغداد، جايي به نام عُکبري، به دنيا آمد، براي همين، بعدها گاهي او را با نام عُکبري يا بغدادي مي شناختند. او درس خواندن را خيلي زود شروع کرد. وقتي پنج سالش بود، به علم حديث مسلط بود و از آن جا که پدرش معلم بود، به او لقب «ابن المعلم» دادند. مجلس درس شيخ در مسجد «براثا» تشکيل مي شد. اين مسجد هنوز هم برپاست و براي مردم، حالت زيارتگاه پيدا کرده است. مي گويند لقب «مفيد» را استادش علي بن عيسي به او داده.بعضي ها هم گفته اند اين لقب را امام زمان (ع) براي او انتخاب کرده است.
در سال 381 هجري، خلفاي عباسي، دوباره قدرت را به دست گرفتند و حکومت آل بويه ضعيف شد. درگيري هاي فکري و سياسي زياد شد و مناطق شيعه نشين شهر، چند بار به آتش کشيده شد. شيخ مفيد با افراد فرقه هاي مختلف مناظره مي کرد و کتاب و رساله مي نوشت و اوضاع را از اين طريق، مديريت مي کرد.بيشتر نوشته هاي شيخ در جواب شبهه هاي گروه هاي مختلف و سؤال هايي است که از شهرهاي مختلف برايش مي رسيد. او حدود دويست جلد کتاب در زمينه هاي مختلف دارد:فقه، اخلاق، حديث، غيبت حضرت مهدي (ع)، تاريخ، دانش مناظره، و... آثار او در شکل گيري يک قالب علمي براي فقه شيعه، نقش تعيين کننده اي داشت.
شیخ مفید و روزگار زندگى او:
از قیـام نـافـرجـام مـختار بن ابى عبیده ثقفى به بعد، همه حركت محرومان ضدستمگران ، به نام طـرفـدارى از (آل رسول (ع ) ) آغاز گردیده است بدین معنى كه مخالفت با حكومتهاى وقت با هـواداران خـانـدان رسالت از امامیه ، كیسانیه ، زیدیه ،راوندیه ، و دیگر فرقه ها براى تحقق یك نیت صورت گرفته است و آن برانداختن حكومت نژادى عباسى و تاسیس حكومت بر اساس عدل قرآنى بـوده اسـت كـه در آن عـرب و غیر عرب مساوى بوده باشند در آن روزگار مهم ترین كانون قیام ، (خـراسـان )بـود مردم این سرزمین زیر پرچم تشیع گرد آمده بودند، و مى خواستند حكومت را ازآل ابى سفیان به آل على (ع ) بازگردانند روزى كه محمد بن على بن عبداللّه بن عباس ،داعیان خود را به خراسان فرستاد، به آنها سپرد كه از شخص خاصى نام نبرند، بلكه مردم را به (الرضا من آل مـحـمـد (ص )) بـخوانند سرانجام این نهضت آن شد كه آل عباس بر خلافت غلبه یافت و بنى الـحسن و بنى الحسین (ع ) محروم ماندند اما سیرتى كه خلفاى عباسى از آغاز كار یا اندكى پس از اسـتـقـرار حـكـومت پیش گرفتند، آن نبود كه توده هاى محروم مى خواستند، آنچه به دنبال این نـهـضـت تـحقق یافت ، حكومت نژادى دیگرى بود كه در آن تیره عباسى جاى تیره اموى را اشغال مـى كـرد با این تفاوت كه در این حكومت عنصر ایرانى داخل در قوه اجرایى گردیده بود بى جهت نیـسـت كـه سـال 352 مـعـزالـدوله دیلمى زنان شیعه را گفت تا روهاى خود را سیاه كنند و با گـریـبـان چـاك در بـازار بـغـداد بیـایـند و فقهاى اهل سنت آن سال را (سنة البدعة ) (سال بدعت )نامیدند آنان با این وضع حقوق از دست رفته را مطالبه مى نمودند.
بازگشت به خویشتن :
پـس از ایـن آزمایش تلخ و پس از این دوره سیاه بود كه متفكران شیعه به خودآمدند و به این فكر افـتـادنـد كـه نخست اندیشه هاى فكرى و اعتقادى شیعه را به مردم بیاموزند و آنان را با عدالت و مـساوات و احكام اسلامى آشناتر سازند از قرن دوم هجرى به بعد، متكلمان شیعه و شاگردان امام بـاقر و امام صادق (علیهما السلام )كوشیدند اصول معتقدات تشیع را بر پایه منطق عقلى و منطق كـلام پیاده نمایند از این تاریخ تا سال 447 هجرى ، یعنى به سال ورود طغرل سلجوقى به بغداد و بـرانـداخـتـن آخـرین فرمانرواى شیعه آل بویه ، (الملك الرحیم )، دانشمندان شیعه با استناد به ظاهرقرآن كریم و با استفاده از اخبار اهل بیت (ع ) عالى ترین مكتب اندیشه بشرى واسلامى را ارائه داده اند كه تا آن روز در دنیاى اسلام بى سابقه بود اصول فلسفى واعتقادى این مذهب را آن چنان پـى ریـزى نـمودند كه نه تنها در طول تاریخ زنده بماند،بلكه پیوسته پیشروى خود را حفظ كند و چاره یاب و پاسخگوى مشكلات اجتماعى باشد.
از یـك سـو اصل (عدالت ) را در زمره اصول اعتقادى درآوردند و از سوى دیگرعقل را جز منابع اسـتـنـبـاط احـكـام كـلى شناساندند در زمینه اعتقاد و عمل هر دو،حكومت عقل را به رسمیت شناختند عصر ظهور شیخ مفید و هم ردیفان او در چنین موقعیت ویژه بود.
این نوع حركت مكتبى توسط فقها و متكلمین و اندیشمندان اسلامى متوقف نگردید، بلكه پیوسته تـعـقیب و پى گیرى شد تا به وسیله فقیهان پارسایى مانندابن ادریس ، علا مه حلى ، محقق حلى ، شیـخ على كركى ، پسرش شیخ عبدالعال و شیخ على منشار، شیخ بهائى و دهها تن عالم دیگر در صـحـنـه فـقاهت ظاهر شدند و فقه شیعه را از عبادات و معاملات كه به وسیله صدوق و كلینى و مفید و شیخ طوسى پى ریزى شده بود، به مرحله كامل ترى رساندند درست است كه پس از یورش مـغـول بـه مـراكزعلمى ، اندك وقفه اى در حوزه هاى علمى مدارس دینى به وجود آمد، ولى پس ازفترت دوران مغول از نو، طبقات بعدى فقها مانند: شهید اول و دوم ، مقدس اردبیلى ،بعدها علا مـه وحید بهبهانى ، شیخ جعفر آل كاشف الغظ، شیخ محمد حسن صاحب جواهر، و میرزاى بزرگ شیرازى و شیخ مرتضى انصارى ، فقه اسلام احیا شده ورونق گرفت تا به عصر كنونى رسید كه در معرفى شخصیتهاى آینده مورد بحث قرارخواهد گرفت 2
شیخ بزرگوار ما در آن بحران برخوردهاى اعتقادى و سیاسى و حركتهاى سرنوشت ساز در حومه بـغـداد دیده به جهان گشود و دانشهاى ابتدایى را در خانواده وزادگاه خویش به پایان برد او كه در یـك خانواده عمیق و اصیل در تشیع از سلاله نیكان و پاكان به وجود آمده بود و سراسر خاندان او مـالامـال از عـشـق به اهل بیت رسالت (ع )بوده اند، راهى بغداد گردید از اساتید و دانشمندان مدارس بغداد نیز كسب علم ودانش نمود تا در علم كلام ، فقه و اصول ، سرآمد دانشمندان گردید.
مكتب مفید:
پیـش از مـفید، علم كلام و اصول فقه در میان دانشمندان اهل سنت رونقى به سزاداشت فقها و مـتـكلمین بسیارى در اطراف بغداد گرد آمده و در رشته هاى گوناگون اصول عقائد، سرگرم بحث و مناظره بودند.
هـر چند علم كلام پیش از مفید نیز در میان شیعیان سابقه داشته است ، ولى دراثر محدودیتى كه در كار شیعیان از نظر سیاسى بود، این موضوع از مرحله تالیف وتدوین كتاب تجاوز نمى كرد پیش از مفید شیخ صدوق كه رئیس شیعیان بود سبك ساده اى را در تصنیف و تالیف به وجود آورده بود و آن را بـه صورت املا به صورت ساده به مستمعین القا مى نمود مفید نیز در پیگیرى مكتب استاد كوشید و با استفاده ازمبانى علم كلام و اصول فقه ، راه بحث و استدلال را به روى شیعیان باز كرد وتـلاشـهـایـى را كـه متقدمین مانند ابن جنید اسكافى و قبل از او ابن عقیل فقیه معروف شیعه و عیـاشـى ریخته بودند، به صورت دلپذیرى درآورد به گفته نجاشى كتاب كوچكى در اصول فقه تصنیف كرد كه مشتمل بر تمام مباحث آن بود.
مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه :
1 ـ گفتار نجاشى : نجاشى ، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در حق اوگوید:
(محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر،شیخ و استاد ما ـ كـه رضـوان خدا بر او باد ـ فضل او در فقه و حدیث ، و ثقه بودن اومشهورتر از آن است كه توصیف شود او تالیفات متعددى دارد كه از آنهاست :المقنعه ، الاركان فی دعائم الدین ، الایضاح و الافصاح در امامت ، الارشاد، العیون والمحاسن و )3
2 ـ گفتار طوسى : شیخ طوسى شاگرد ارزنده مكتب او، درباره او در فهرست مى نویسد:
(مـحـمـد بـن محمد بن نعمان ، معروف به ابن المعلم ، از متكلمان امامسه است درعصر خویش ریـاسـت و مـرجـعیت شیعه به او منتهى گردید در فقه و كلام بر هر كس دیگر مقدم بود حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضرجواب بود او بیش از 200 جلد كتاب كوچك و بزرگ دارد ) 4
3ـ گـفتار ابویعلى جعفرى : فقیه بزرگوار ابویعلى جعفرى كه عنوان دامادى وجانشینى شیخ را نیز دارد، در حق استاد خویش گوید:
(او انـدكـى از شـب را مـى خوابید و باقى شبانه روز را یا نماز مى خواند یا مطالعه مى كرد یا درس مى گفت یا قرآن تلاوت مى كرد ) 5
تـمـام دانـشـمـنـدان كه به نوعى به شرح حال او پرداخته اند، او را با جلالت قدر وعظمت علمى توصیف نموده اند.
اساتید:
مـرحـوم نـورى در خـاتمه مستدرك ، 50 تن از استادان مفید را نام مى برد البته تعدادآنها بیش از ایـنهاست از معروف ترین آنان : ابن قولویه قمى ، صدوق ، ابن ولید قمى ،ابوغالب ، ابن جنید اسكافى ، ابوعلى صولى بصرى ، ابوعبداللّه صفوانى و مى باشند.
شاگردان:
تـعـداد كـثیرى از دانشجویان علوم اسلامى از مكتب پرفیض او بهره برده اند كه سرآمد آنان سید مـرتـضى علم الهدى ، برادر سید رضى ، شیخ طوسى ، نجاشى ، ابوالفتح كراچكى ، ابویعلى جعفر بن سالار و عبدالغنى از مفاخر شاگردان اویند 6
تالیفات:
نـجـاشـى 171 جـلد كتاب از تالیفات شیخ را ذكر كرده است كه اسامى برخى ازآنها به این ترتیب است :
1 ـ در فقه : المقنعه ، الفرائض الشرعیه و احكام النسا.
2 ـ در علوم قرآنى : الكلام فی دلائل القرآن ، وجوه اعجاز القرآن ، النصرة فی فضل القرآن ، البیان فی تـالیف القرآن (او یكى از پركارترین افراد این رشته بود طالبان تفصیل مى توانند به كتاب طبقات مفسران شیعه ج 2 ، تالیف مؤلف مراجعه نمایند).
3 ـ در عـلـم كـلام و عـقـائد: اوائل الـمقالات ، نقض فضیلة المعتزله ، الافصاح ،الایضاح ، الاركان 7
وفات:
شیخ بزرگوار ما در سال 413 در بغداد، پس از75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تـجـلیـل فـراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیرشاگرد بزرگوارش شیخ طوسى كه خود حاضر در صحنه بوده است ، روز وفات او ازكثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گـریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع كردند و سید مرتضى علم الهدى بر او نمازگزارد و در حرم مطهر امام جواد (ع ) پائین پاى آن حضرت و نزدیك قبر استادش ابن قولویه مدفون گردید.
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}